نخور بهدرک! پدر میگوید: با کی هستی؟ و مادر با اخمهایی درهمتر این بار غر میزند که: شاهینو میگم، بهش میگم بیا شام بخور، میگه الویه دوست ندارم، برام شنیتسل درست کن!پدر هم اخمو میشود و میگوید: چه پررو، بذار گرسنه بمونه! اما همین آقاشاهین وقتی میرود خانه اشکاناینا، اگر مادر اشکان خورشبامیه که شاهین از آن متنفر است، جلویش بگذارد، میخورد و کلی بهبه و چهچه هم میکند.
جنگ مادر و پسر
اینها را مادر شاهین میگوید. او ادامه میدهد: شاهین تازگیها خیلی بیرحم شده، از همهی غذاهای من ایراد میگیرد، از حرف زدنم، حتی از صدای تنفسم. اما وقتی به خانه دوستانش میرود، بهترین بچهی روی زمین میشود و مادران دوستانش به من غبطه میخورند که چه پسر گلی دارم. اما از خانهی ما خبر ندارند. شاهین دایم در حال مخالفت با ماست. او از همه چیز ایراد میگیرد، از دکور خانه، از سریالهایی که ما میبینیم، از حرفهایی که پای تلفن میزنیم... اما در خانهی دوستانش دقیقاً برعکس این است!
پسر بدجنس
شاهین دستهایش را درهم قفل میکند و کمی چپ چپ به مادرش نگاه میکند و میگوید: قبلاً فکر میکردم فقط از آشپزی مادرم بدم میآید، اما الآن از در و دیوار این خانه هم بدم میآید. من که از اول اینطور نبودم، حتماً دلیلی داشته که چنین حسی پیدا کردهام...او با دست به مادرش اشاره میکند و ادامه میدهد: از خودشان بپرسید چه بلاهایی به سرم آوردهاند که چنین حسی پیدا کردهام!
خداحافظ خانه
مادر شاهین عصبی میشود و صدایش را بالا میبرد و میگوید: بمیرم الهی، نگو دلم کباب شد، صبح تا شب خوردن و خوابیدن و ارد دادن، خدا به سر گرگ بیابان نیاورد...
شاهین حوصلهی ادامهی بحث را ندارد، ساعتش را به مچش میبندد و با عصبانیت از خانه بیرون میرود. او حالا 17 سال دارد و دیگر برای بیرون رفتن از خانه اجازه نمیگیرد!
مادرش از پنجره نگاهش میکند و زیرلب میگوید: باز رفت خانهی اشکان.
این اوضاع هر روزهی شاهین و خانوادهاش است و روز بهروز هم بدتر میشود. اما چه کسی مقصر است؟ شاهین یا پدر و مادرش؟ چراشاهین از خانه فراری است و گناه آن را به گردن خانوادهاش میاندازد؟
- تقصیر کدام است؟
شاید جواب درست این باشد که هردو! خانوادهی شاهین او را به اندازهی کافی درک نکردهاند و زمانی را که لازم بوده برایش نگذاشتهاند. شاهین این خانه را دوست ندارد چون در آنجا به او بها داده نمیشود و احساس امنیت نمیکند. در جواب، در حق پدر و مادرش بدجنسی میکند و همهی خوبیهای وجودش را خرج دوستانش میکند. اما خودش هم مقصر است. او به جای اینکه خودش را به پدر و مادرش ثابت کند تا آنها ناخودآگاه به او بها بدهند، برعکس رفتار کرده و راه حل را در فرار از موقعیتهای دشوار و پناه بردن به حلقهی دوستانش دیده است. هر دو طرف راه را اشتباه رفتهاند و روز به روز از هم دورتر شدهاند.
-
گفتوگو با دکتر قاسمزاده، روانشناس
وقتی مطلب بالا را میخوانی چه فکر میکنی؟چه نظری داری؟ ممکن است تو در ابتدا یا میانههای این راه باشی؟ شاید هم اصلاً راه درست را انتخاب کرده باشی و در عوض کسانی را بشناسی که در راه غلط هستند. با دکتر فاطمه قاسمزاده، روانشناس و مدرس دانشگاه دربارهی اینگونه مشکلات در دورهی نوجوانی به گفتوگو مینشینیم:
- با نوجوانهایی که کم و بیش درگیر چنین مشکلاتی هستند آشنایید، نظرتان چیست؟
همهی نوجوانها، بسته به خصوصیاتشان، ویژگیهای مناسب و ویژگیهای نامناسب دارند. هیچ نوجوانی هم نیست که هردوجنبهی ویژگی مثبت و منفی را نداشته باشد. اما باید با کمک والدین و جامعه بر ویژگیهای منفی غلبه کند و این دوران بحرانی را پشت سر بگذارد. اما اینگونه رفتارها ناشی از ضعف در خودشناسی است. نوجوان از خصوصیات خودش بیخبر است و خودش را نمیشناسد. نوجوان برای خودشناسی باید سه نکتهی کلیدی از خودش بپرسد: 1-کی هست؟ 2- چه چیزی میخواهد و چه هدفی دارد؟3- چگونه باید به هدفش برسد؟ بنابراین یکی از مشکلات نوجوانها عدم واکاوی سه مرحلهی هویتیابی است. به همین دلیل است که نوجوان چون شناخت کافی از خودش ندارد و نمیداند کیست، جذب گروههای همسالش میشود و از آنها الگو میگیرد. خانواده هم بهجای اینکه او را درک کند، او را محدود میکند و به نیازهای نوجوان پاسخ نمیدهد. در حالیکه به سادگی میتواند روابط دوستانهی فرزندش را کنترل و نه محدود کند.
- یعنی محدودیت باعث تشدید این مشکل میشود؟
ما نمیتوانیم با طبیعت آدمها دربیفتیم و آن را نادید بگیریم. فقط باید آن را کنترل کنیم. اما بعضی از خانوادهها این را درک نمیکنند و باعث میشوند نوجوان از خانه فراری شود و در نهایت خانواده را دشمن خود ببیند و با او مانند یک دشمن بیرحم رفتار کند، چرا که نیازش را برآورده نکرده است.
- چهطور میتوان از این اتفاق جلوگیری کرد؟
آگاهی اولین قدم است. امروزه در سیستم آموزشی و خانوادگی چندان به آموزشهای دوران بحرانی بلوغ توجه نمیشود، بنابراین نوجوان باید خودش سعی در کسب آگاهی کند. کتابی بهنام «بهداشت بلوغ دختران» و «بهداشت بلوغ پسران» از طرف انجمن تنظیم خانواده تدوین شده که میتواند در این زمینه کمک بسیاری بدون بدآموزی به نوجوانها و خانوادههایشان بکند. بیتوجهی به مشکلاتی مانند این، در دوران بلوغ میتواند در آینده بسیار مشکلساز باشد: اعتیاد، خشونت،دستزدن به رفتارهای پرخطر و... ریشه در نادیده گرفتن چنین بحرانهایی در دوران بلوغ دارند.
- چه رفتارهایی باعث دامن زدن به مشکل بیرحمی خانوادگی در میان نوجوانان میشود؟
طرد کردن نوجوان از خانه، باعث میشود این مشکل حادتر شود. در چنین حالتی نوجوان عادت میکند که هرکاری دلش خواست انجام بدهد. اما هر خانوادهای باید قوانین خودش را داشته باشد و نوجوان ملزم به رعایت حد و حدودی حداقلی، مثلاً در مورد رفت وآمدهایش باشد.